پزشكيان و نظريه دولت چهاردهم
علي ربيعي
با توجه به مداقه گفتماني دكتر پزشكيان و حضورم در اتاق فكر انتخاباتي چهاردهمين دوره رياستجمهوري و همچنين شوراي راهبري به يك برداشت تحليلي از نظريه دولت چهاردهم رسيدم كه قصد دارم در اين يادداشت با توجه به نقدها و مباحث پيرامون چگونگي انتخاب وزرا و تشكيل دولت چهاردهم، به آن بپردازم.
۱- من معتقدم بدون نظريه در نظامهاي سياسي، دولتها و حتي دستگاههاي اجرايي، امكان تدوين استراتژي مناسب و برنامهريزي موثر وجود نداشته و پس از مدتي به مثابه ماشيني بدون هدف، مسيرهاي طولاني پيموده ميشود كه نتيجهاي جز خستگي و فرسودگي ندارد. به عنوان مثال نظريههايي در حوزه سياست داخلي و خارجي، فرهنگ و جامعه، محيط زيست و... از ضروريات يك حكمراني معطوف به نتيجه و هدف است. «بوزان» واضع نظريه «امنيت ملي» معتقد است دولتها به خصوص در جهان سوم، بيش از نياز به ساختارها و نهادهاي كارآمد، نيازمند ايده دولت هستند.
۲ - اصولا در حوزه سياست داخلي و نسبت بين دولت و جامعه، ميتوان سه نظريه برشمرد:
الف) نظريه حاكميت و دولت قوي همراه با جامعهاي راضي از معيشت قابل قبول: بر اساس اين نظريه، نيازي به تقويت جامعه نيست. حاكميت با استفاده از ابزارهاي خود، معيشتي قابل قبول فراهم ميكند و به اين طريق، مردم را از حضور موثر در صحنههاي اجتماعي بينياز ميسازد. جناح رقيب، چه در قالب نظريهاي مكتوب و چه نانوشته، از اين رويكرد پيروي ميكند. اما به دليل بحران كارآمدي، حتي ممكن است در تامين رضايت معيشتي مردم نيز موفق نباشد.
ب) توانمندسازي جامعه در برابر حاكميت: اين نظريه، بر قوي شدن جامعه به منظور گسترش مطالبهگري و فشار از پايين براي به عقب راندن حاكميت در سياستهاي متعارض تاكيد دارد. اين نظريه به جامعهاي مطالبهگر اما لرزان منجر ميشود كه با حاكميت در چالش دايمي است.
ج) توانمندسازي همزمان جامعه و ظرفيتسازي حاكميت: اين نظريه، جامعه را به عنوان شريكي موثر در كنار حاكميت در صحنه عمل به رسميت ميشناسد و معتقد است تغييرات و اصلاحات بدون عقبگرد نتيجه تعاملي دائم (هرچند كند و بطئي) به دست ميآيد. در اين ميان، نظامهايي كه در يك فرآيند تاريخي، مسير دولت-ملت را طي كردهاند، تلاش دائمي براي ايجاد توازن بين سه ضلع جامعه، دولت و بازار صورت ميگيرد (بحران عقلانيت و مشروعيت هابرماس پيرامون نظامهاي سرمايهداري ناشي از به همخوردن اين توازن است) . اما در ايران، با توجه به ساختار پيشبيني شده قانون اساسي در عمل مفهوم دولت دو معناي اعم و اخص را به وجود آورده و تا حدودي مفهوم حاكميت و دولت را از هم تفكيك كرده است. لذا در ايران، اين توازن بايد با اضافه شدن ضلع چهارم يعني حاكميت برقرار شود (هر چند كه در نظام اقتصادي كشور ما، نقش بازار كمرنگ و كنشگري آن نيز عمدتا ضعيف است) . تجارب تاريخي ايران نشان ميدهد كه دو نظريه اول هرگز به نتايج مطلوبي دست نيافتهاند. نظريه اول، موجب پيدايش جامعهاي ناراضي ميشود كه كاهش مشاركت در انتخاباتهاي ملي يكي از نتايج بارز آن است. نظريه دوم نيز جز ايجاد شكاف ميان حاكميت و مردم و ايجاد بحرانهاي سياسي و اجتماعي، دستاورد ديگري نداشته است. اما دكتر پزشكيان با پيروي از نظريه سوم پيروز انتخابات شد. او در جريان انتخابات با چهرهاي صادق و راستگو، ابتدا بدون حمايت تشكيلاتي به ميدان آمد و سپس گروهها و شخصيتهاي مختلف به او پيوستند. پزشكيان با تاكيد بر عدم منازعه و ايجاد وفاق و اعتماد ميان مردم، دولت و حاكميت، باور داشت كه به جاي اختلاف، بايد باهمبودگي را تجربه كنيم. با اين رويكرد كه مبتني بر نظريه توانمندسازي توامان، در يك اعتمادسازي متقابل بين جامعه و حاكميت است، به پيروزي دست يافت. جامعه ايران امروز، چندين شكاف مبتني بر ارزشها و تفاوتهاي سياسي را تجربه ميكند: شكاف بين دولت، حاكميت و بخش عمدهاي از جامعه، شكاف بين قطبها و طيفهاي ارزشهاي مختلف در جامعه (با تحليل آراي رايدهندگان در دورههاي مختلف بهطور مشخص ميتوان به سه طيف اشاره كرد: گروه بزرگي از مردم كه فارغ از اهداف سياسي به دنبال تغييرخواهي و زندگي هستند، گروه ديگر در طيفي از طرفداران سنتي تا افراد موسوم به اصولگرايي و گروه ديگر طيفي از فعالان سياسي- اجتماعي در قالب اصلاحطلبي) . تركيب كابينه دكتر پزشكيان، نشاندهنده توجه او به وفاق بين گروههاي سياسي و مهمتر از آن وفاق دولت و حاكميت با جامعه است. كابينه از همه گروهها و مشربهاي فكري است. او همچنان بر نقش نظارتي مردم و جامعه تاكيد دارد، اما برخي افراد و گروهها بدون توجه به اين نظريه، ايده اصلي دولت او را درك نكرده و بر همين اساس نقدهايي را وارد كرده و ميكنند. پزشكيان در تلاش است تا شكافهاي ميان جامعه و حاكميت را پر كند، اما مخالفان انتخاباتي كه در فضاي اختلاف تنفس ميكنند، از شكلگيري دولت وفاق او ناراضياند. همچنين گروههايي كه نگاهي استراتژيك به حل منازعه جامعه و حاكميت ندارند، با نظريه وفاق او مخالفت ميورزند. بدون شك، در ميان پايگاه راي پزشكيان، نيروهاي مذهبي سنتي نيز حضور دارند كه اگر به روش گذشته عمل ميكردند، بايد به جريان مخالف او راي ميدادند. اما آنها نيز احساس ميكنند كه دولت چهاردهم نماينده آنها نيز است. دولت پزشكيان، در عين آنكه هم دولت مقدورات است و هم ممكنات؛ بنيانگذار نظريه جديدي در اداره جامعه نيز است. روزهاي آينده آزموني بزرگ براي مجلس خواهد بود. اگر مجلس با نگاهي سياسي و جناحي برخي وزرا را از حضور در كابينه محروم كند، مسوول شكست اين نظريه خواهد بود. اين يك فرصت تاريخي است و اگر پزشكيان موفق نشود، در آينده هيچ موفقيتي حتي براي رقباي او قابل تصور نيست.